محمود محمود ، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره
رضارضا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
یاسینیاسین، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

خمبل و فنقول و فسقل

فوتبال بازی کردن محمود و مامان

محمودی جونم این روزا یه بهونه پیدا کردم واسه غذا خوردنت، آخه از وقتی سرما خوردی خیلی بدغذا شدی. (البته حاج آقا اکرمی میگن خودتونو ناراحت نکنین که بچه ها بدغذاهستن، اون چیزی که روزیشون باشه میخورن ، و من واقعا قبول دارم این حرفشونو. ولی خوب مادر اگه حرص نخوره که نمیشه!!!)   ماجرا از این قراره که میگم هر کی بیشتر غذا بخوره، بیشتر انرژی میگیره و تو مسابقه فوتبال، بیشتر میتونه گل بزنه. بعد تو تند تند غذاتو میخوری و بیست میشی. وقتی مسابقه شروع میشه، من که تنبلم دوست دارم زودتر بازی تموم شه و الکی و عمدا یه کاری میکنم که گل بخورم، بعد وقتی گل میخورم، خودمو ناراحت نشون میدم ولی تو همش دلت میسوزه برام و بهم آوانس میدی. میگی این گل ...
28 بهمن 1392

بزرگ مرد کوچک

خدا قسمتمون کرد یه سفر رفتیم مشهد زیارت امام رضا علیه السلام خیلی خوب بود، (البته که زیارت امام رضا بد نمیشه هیچ وقت) هوا که فکر میکردم یه چیزی تو مایه های سیبری باشه! خیلی خوب بود. خداروشکر حرم هم خیلی شلوغ نبود جا برای جولان دادن همه ی بچه ها بود، از جمله بچه های من. فضا جون میداد برای دویدن محمود و چهاردست و پا رفتن رضا الحمدلله اینم عکسش  (عکس زیاد انداختیم، ولی این از همه شون بامزه تره. هم لبخند مصنوعی محمود که بهش میگفتیم تو همش دوربینو نگاه کن و لبخند بزن تا رضا نگاه کنه و ما عکس بندازیم، و هم گریه رضا که به زور نگهش داشتیم تا ازشون عکس بندازیم)   و اما از سفر قبلی بگم که فرصت نشده بود... رضا 7 ماهه بود ک...
25 بهمن 1392
1